«بودیسم تبتی» سنتیست پر نقش و نگار و سرشار از باورهای اسرارآمیز که در برخورد اول، با بودیسم بنیادینی که «شاکیامونی بودا» بنا نهاد، تفاوت چشمگیری دارد. برای فهم بهتر بودیسم تبتی، باید ریشههای این تفاوت را در فرهنگ تبت جویا شد.
ریشهی فرهنگ تبت، در شمنیسم آسیای شمالی و مرکزی نهفته است. زمانی که بودیسم به این سرزمین وارد شد، با شمنیسم و آنیمیسم بومی این ناحیه درهم آمیخت و ماحصل این آمیزش، بودیسم منحصر به فردی را پدید آورد.
سنت بُن و ریشههای شمنیسم تبتی
ریشههای شمنیسم، به نژادهای اولیهی بشر باز میگردد و تمام سنتهای باستانی در میان قبایل بدوی، همگی ریشه در شمنیسم دارد. شمنیسم در واقع مذهب طبیعت است؛ برقراری هماهنگی بین انسان و طبیعت. پیروان این باور، انسان را از طبیعت میدانستند، نه جایی خارج از آن. بزرگترین دستاورد و خدمت شمنیسم، در کنار هدایت ارواح و درمانگیری، ایجاد ارتباطی بین زمین و آسمان بود. این باورهای بدوی، در واقع انسان را از حالت حیوانی خویش به آگاهی و روشنی رساند و میتوان گفت شمنیستها اولین کسانی بودند که با خدایان سخن گفتند.
شمنیسم باستانی تبت یا «سنت بُن» (Bon) فرهنگِ معنوی و مذهب تبت، قبل از ورود بودیسم به این سرزمین بودهاست. «سنت بُن» همان پایه و اساسی را دارا بوده که قبایل بدوی هیمالیا داشتند. متد و تکنیکهای این سنت، با وجد و خلسه، التیام پریشانیها و درمانگری، جادوگری و آداب مذهبی اسرارآمیز همراه بودهاست. در طی قرنها حالتهای وجد و خلسه، جای خود را به تشریفات مذهبی، دعا و آداب پرستش خاص و ویژهای داد.
در تبت به سالکان و پیروان سنتِ بُن، «بُنپو» (Bon-po) میگفتند که غیر از درمان امراض روحی و فیزیکی، ارواح مردم را برای سفر به زندگی بعدیشان هدایت میکردند. همچنین اگر فردی دارای آگاهی متناوب و از هم گسیختهای دربارهی جهان بود، «بُنپو» به وسیلهی خلسه، وارد آگاهی و ذهنِ فرد میشد و گنجِ آگاهی را در وجود او مینهاد.
تاریخ تحول سنت بُن
تاریخ تحول بُن را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
1- «بُن بدوی» و اولیه که با شمنیسم باستانی در شمال و مرکز آسیا ارتباط داشت و هنوز این سنت به شکلهای تغییریافته در مناطقی از هیمالیا و مرزهایی از تبت و چین وجود دارد.
2- «بُن کهن» یا «یونگدرونگ بُن» (Yungdrung Bon) که در شاهنشاهی باستانی ژانگژونگ (Zhang-zhung) در غرب تبت وجود داشتهاست. اولین و مهمترین شمنی را که در سنتهای شمنیسم تبتی و در بُنِ یانگدرونگ از وی نام میبرند، «شنراب میوچه» (Shenrab Miwoche) نام دارد و بنا بر اسناد تاریخی بُن، او از سرزمینی آمدهاست بهنام «اولمو لونگرینگ» (Olmo Lung-ring) در آسیای مرکزی؛ جایی در غرب تبت امروزی. در «سنت بُن» از وی بهعنوان شخصی نام میبرند که به روشنی رسیده و قابل مقایسه با «شاکیامونی بودا» است. «شنراپ میوچه» چیزی فراتر از شمنیسم اولیه را به ارمغان آورد. تعلیمات وی، سرشار از مفاهیم فلسفی، اخلاقی و معنوی بود.
مجموعه تعالیم وی در کتابی بهنام «سنت خرد جاودان» گرد آمده که شامل 9 طریق یا روشیست که فرد را به رهایی میرساند.
این 9 طریق، عبارتند از:
- طریقِ پیشگویی (Phyva-gshen Theg-pa): راههای مختلف پیشگویی، شامل طالعبینی و فالگیری.
- طریقِ تفسیر جهان (sNang-shen theg-pa): راه تفسیر ریشهی طبیعت و خدایان و شیاطینی که در جهان زندگی میکنند. این طریق، شامل جنگیری نیز میشود.
- طریقِ توهم و قدرت جادویی (‹Phrul-gshen theg-pa): آدابی برای از بین بردن نیروهای مخرب و اهریمنی.
- طریقِ هستی (Srid-gshen theg-pa): آدابی مربوط به شرایط بعد از مرگ و متدهایی برای رهایی معنوی و تولد بعدی بهتر، و نیز تشریفات آیینی مرگ.
- طریقِ پرهیزگاری (dGe-bsnyen theg-pa): ده قانون برای فعالیتهای مفید و سالم.
- راه حکیمان (Drnag-srnng theg-pa): آداب و تشریفات رهبانی و قوانین آن.
- طریقِ تانترا (Adkar theg-pa): تشریح آداب و تمرینهایی برای رسیدن به درجات و سطوح متعالیِ تانترا.
- طریقِ کهن (Ye-gshen theg-pa): جستجوی استادِ (گورو) تانترای حقیقی و الزام سرسپردگی به وی.
- طریقِ حکمت اعلی (Bla-med theg-pa): حکمت تعالی و کمال برتر.
این مکتب امروزه در قسمتهایی از نپال، هند و نزد تبتیهای در تبعید نیز رواج دارد.
3- «بُن جدید» که از قرن چهاردهم میلادی، رواج یافت. نمایندهی این مکتب، مکتبِ نیانگما یا نیانگماپا (Nyingmapa) است. از قرن چهاردهم بهبعد در مکتب بُن، تغییرات و اصلاحاتی صورت گرفت و بُن دارای سیستم و فلسفهی منظمی شد، مذهب تازه وارد بودیسم را به خود پذیرفت و با آن ادغام یافت. امروزه بسیاری از لاماهای بودایی، از متدهای بُن نیز بهره میگیرند، بهخصوص از مکتب نیانگما.
با نگاهی کلی به تاریخ و فرهنگ تبت، میتوان هماهنگی و انطباق زیادی را بین باورهای شمنیستی باستانی و بودیسم مشاهده کرد. آنچه مسلم است، سنت بُن و بودیسم، تفاوتهای چشمگیری با یکدیگر دارند، با این وجود، هر دو مکتب، در تلاش برای رهایی و پایان دادن به رنجهای بشر، متعهد و یکسان هستند.
«سنت بُن» در نیم قرن اخیر، در مواجه با مدرنیسم و سیاستهای دولت چین، با مشکلاتی روبرو شدهاست. همانگونه که دالای لامای چهاردهم گفته: «سنت بُن از قدیمیترین سنتهای تبت و سرچشمهی بومیِ فرهنگ تبت است که نقش مهمی را در شکل دادن هویت تبتی ایفا میکند. من گاهی در اهمیتِ نگهداشت و حفظ چنین سنتی، دچار نگرانی میشوم.»
سارا کاظمی